راديودر دنياى مدرن
راديودر دنياى مدرن
راديودر دنياى مدرن
شايد راديو تنها رسانهاى است که همه ايرانيان از آن خاطره دارند. به عبارتى راديو خاطرهسازترين رسانه است. اما رسانهاى جمعى و بلکه نوعى از رسانه که فرديت در آن موج مىزند. مارشال مکلوهان رسانهها را به دو بخش سرد و گرم تقسيم مىکند: رسانه گرم رسانههاى دوره نوشتار و چاپ را شامل مىشود و در اوج خود به کتاب مىرسد که در آن مخاطب به عنوان عنصرى فعال و کاملکننده محسوب مىشود، اما در رسانه سرد که دوره انفورماتيک و ديجيتال را در بر مىگيرد نقش مخاطب به کمترين حد مىرسد. شايد بتوان گفت که راديو نوعى از رسانه است که در ميانه اين دو دوره تاريخى قرار دارد اما جالب اينکه بسيارى از پيشبينىهاى محققان علوم ارتباطات، مبنى بر از بين رفتن نقش راديو در عصر هجوم ديجيتال درست از آب در نيامده و روز به روز ظرفيتهاى آن گستردهتر شد.
راديو سريعترين وسيله انتقال پيام است که مىتواند محدوديتهاى زمانى و مکانى را به کمترين اندازه برساند از طرفى اين وسيله ارتباطى در گذار کشورما به دنياى جديد نقش عمدهاى به عهده داشته است و به همين دليل همه مردم از آن خاطرهها دارند و عموما آن را يادآور روزهايى مىدانند که اکنون برايشان نوعى شادى آميخته با اندوه است: “قهوهخانه و راديوى هفت موج مبله، محلههاى قديمى و جمع شدنها؛ پدر بزرگم مىگفت: سفارش داده بوديم که از شهر برايمان راديو بخرند. بيچاره خريدار همان جا آن را روشن کرده بود و با خودش به روستا آورده بود، همه دور خانه ما جمع شدند و گوينده آن قدر گفت تا از نفس افتاد بعد همه مردم پراکنده شدند تا مدتها نتوانستيم روشنش کنيم تا اينکه دوباره آن را به شهر فرستاديم.”
به نظر مىرسد راديو با گذر از اين پيچ وخمهاى فرهنگى امروز نه تنها ونقش خود را از دست نداده است بلکه مىتوان با تقويت آن، اين رسانه صميمى را به شکلى جدىتر وارد عرصه فرهنگسازى کرد.
وسيلهاى که هم مىتواند تنهايى ما را پر کند و هم با همان لحن صميمى ما را در جريان اخبار و اطلاعات روز قرار دهد و از همه مهمتر با ايجاد جذابيت و حفظ مخاطب، او را در عرصه آموزش علمي، فرهنگى و انديشهاى قرار دهد.
وقتى به او مىگوييم که ايستگاههاى راديويى بسيارى در داکار وجود دارد که موسيقى و اخبار پخش مىکنند، با خنده پاسخ مىدهد: بله اما آنها به اندازه کافى در مورد محل زندگى من اطلاعات نمىدهند. پيکين، شهرى بزرگ با 1/15 ميليون نفر جمعيت است، که چندى پيش به طور رسمى عنوان شهر گرفت. هزاران نفر براى گذران زندگى و کار در بخش خصوصى در پيکين به داکار مىروند. مهاجران از روستاهاى اطراف به شهر فقر زده پيکين مىآيند، اما غناى زندگى مردم و شادابى جوانانش نيز معروف است.
اهالى پيکين، با افتتاح ايستگاه راديويى اکسى ژون با دنياى پر از مشکلات ادارى سنگال روبرو شدند. آنها با کمک کميته جوانان، سازمان غيردولتى که هزار عضو در سنگال دارد و از سوى انجمن جهانى مجريان برنامههاى راديويى و يک سازمان غيردولتى کانادايي، به نام سازمان کاتوليک توسعه و صلح حمايت مىشود، طرح را تهيه کردند. مکاتبات بسيارى به مدت سه سال انجام گرفت و ساعتها در وزارت ارتباطات معطل بودند و حتى به شعارنويسى بر روى ديوارهاى شهر داکار متوسل شدند.
تا اندکى پيش، مسئولان تنها مجوز پخش موج FM را براى ايستگاههاى راديوهاى خارجي، مانند راديو بينالمللى فرانسه، راديو شماره 1 آفريقا و ايستگاههاى تجارى ويژه سنگالىها صادر مىکردند، از آنجايى که اين ايستگاهها بايد حق سالانه چند هزار دلارى را بپردازند، بسيار سود آورند.
اما ايستگاههاى راديو محلى با منابع ناچيزشان شانس اندکى براى دريافت تائيديه رسمى داشتند.
تا چندى پيش تنها يک ايستگاه راديو محلى در سنگال وجود داشت اما در ژوئن 1999، مرد جوانى از پيکين راه خود را بىپروا از ميان انبوه محدوديتها باز کرد. هنگامى که با رئيس جمهور عبدوديوف در افتتاحيه استاديوم جديد داکار دست مىداد، فرصتى يافت که بگويد: آقاى رئيس جمهوري، جوانان هنوز خواهان ايستگاه راديويى هستند تا بتوانند صدايشان را به گوش ديگران برسانند. اين جمله ساده کارساز شد.
رئيس جمهور فورا پاسخ داد و از نخست وزير خواست تا موضوع رادر اولويت قرار دهد. روز بعد اعضاى کميته جوانان از يک پيک موتورسوار احضاريهاى دريافت کردند مبنى بر آنکه به ساختمان اصلى دولت، بروند. پس از رجوع به آنها گفته شد که مىتوانند از ين پس از فرکانس 103/4 امواج راديويى استفاده کنند. از آنجا آنها کار خود را آغاز کردند. امروز، اکسى ژون براى همه اهالى شهر پيکين آشناست.
فرستنده اکسى ژون در پشت بام مرکز فرهنگى لئوپولدسدار سنگور، ساختمان باشکوهى که شهردارى و چند سازمان مردمى را در خود جاى داده، نصب شده است. به نظر مىرسد نزديکى مکانى با مسئولان محلى مايه نگرانى گردانندگان ايستگاه را، که از چندين سازمان مردمى و بيش از 50 نفر تشکيل شده است، فراهم کند. مسئولان راديو ضمن پخش اطلاعيههاى رسمى مورد توجه عموم، به مقامات شهر کمک مىکنند اما به شدت استقلال خود را مد نظر دارند و از آن مراقبت مىکنند ...
راديو براى جامعه و ارتباط با آن پديد مىآيد، از يک جامعه کوچک و خاص گرفته تا جوامع گسترده و جهاني. داور شيخاوندي، جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره نقش راديو از منظر جامعهشناسى مىگويد: “به نظر مىآيد راديو مظهر يک انقلاب بزرگ ارتباطى است که در نتيجه، يک عصر جديد را اعلام کرده و از ديدگاه جامعهشناسى در قالب جامعهشناسى ارتباطات اين نقش را ايفا مىکند که اين طريق عملا يک ارتباط بين گويندگان نامعين و متفکران نامعين و شنوندگان نامعين در مقياس فراگير در سراسر جهان امروزه به وجود آورده و بسيارى از ديوارهاى مرئى و نامرئى را شکسته و پيامهاى انبوهى را داده است. نقش جامعهشناسى راديو در يک حوزه نيست و در حوزههاى مختلف نقش ايفا مىکند. راديو در حوزه اوقات فراغت، در حوزه آموزش و پرورش و درحوزه انقلاب و انقلابهاى اخير قرن 20 از نظر بسيج مردم و به ميان کشيدن آنها و مبارزات سياسى و موفقيتهاى انقلابى نقش حياتى داشته است. ظاهرا بعد از شکست خوردن “تروتسکي” نخست وزير روسيه، معتقد بود که اگر راديو در دست داشت شکست نمىخورد! در حوزه، گزارشهاى ورزشى نيز مردم را در خانه با هر آنچه که در ميدانهاى ورزشى مىگذشت شرکت مىداد و در هيجانات ورزشى مشارکت مىداد. به هر صورت، مهم آن است که با کوچک شدن دنيا راديو به جايى رسيد که در اقصى نقاط جهان حتى در ميان کويرها شنيده شد. راديو ترانزيستورى که اختراع شد انقلاب در انقلاب بود. با کوچک شدن راديو، روستاييان و ايلاتىها دور افتاده به کانونهاى نامريى فرستندههاى راديو وصل شدند و تحت تاثير جهان امروزين قرار گرفتهاند.
راديو سريعترين وسيله انتقال پيام است که مىتواند محدوديتهاى زمانى و مکانى را به کمترين اندازه برساند از طرفى اين وسيله ارتباطى در گذار کشورما به دنياى جديد نقش عمدهاى به عهده داشته است و به همين دليل همه مردم از آن خاطرهها دارند و عموما آن را يادآور روزهايى مىدانند که اکنون برايشان نوعى شادى آميخته با اندوه است: “قهوهخانه و راديوى هفت موج مبله، محلههاى قديمى و جمع شدنها؛ پدر بزرگم مىگفت: سفارش داده بوديم که از شهر برايمان راديو بخرند. بيچاره خريدار همان جا آن را روشن کرده بود و با خودش به روستا آورده بود، همه دور خانه ما جمع شدند و گوينده آن قدر گفت تا از نفس افتاد بعد همه مردم پراکنده شدند تا مدتها نتوانستيم روشنش کنيم تا اينکه دوباره آن را به شهر فرستاديم.”
به نظر مىرسد راديو با گذر از اين پيچ وخمهاى فرهنگى امروز نه تنها ونقش خود را از دست نداده است بلکه مىتوان با تقويت آن، اين رسانه صميمى را به شکلى جدىتر وارد عرصه فرهنگسازى کرد.
وسيلهاى که هم مىتواند تنهايى ما را پر کند و هم با همان لحن صميمى ما را در جريان اخبار و اطلاعات روز قرار دهد و از همه مهمتر با ايجاد جذابيت و حفظ مخاطب، او را در عرصه آموزش علمي، فرهنگى و انديشهاى قرار دهد.
جامعهشناسى راديو
وقتى به او مىگوييم که ايستگاههاى راديويى بسيارى در داکار وجود دارد که موسيقى و اخبار پخش مىکنند، با خنده پاسخ مىدهد: بله اما آنها به اندازه کافى در مورد محل زندگى من اطلاعات نمىدهند. پيکين، شهرى بزرگ با 1/15 ميليون نفر جمعيت است، که چندى پيش به طور رسمى عنوان شهر گرفت. هزاران نفر براى گذران زندگى و کار در بخش خصوصى در پيکين به داکار مىروند. مهاجران از روستاهاى اطراف به شهر فقر زده پيکين مىآيند، اما غناى زندگى مردم و شادابى جوانانش نيز معروف است.
اهالى پيکين، با افتتاح ايستگاه راديويى اکسى ژون با دنياى پر از مشکلات ادارى سنگال روبرو شدند. آنها با کمک کميته جوانان، سازمان غيردولتى که هزار عضو در سنگال دارد و از سوى انجمن جهانى مجريان برنامههاى راديويى و يک سازمان غيردولتى کانادايي، به نام سازمان کاتوليک توسعه و صلح حمايت مىشود، طرح را تهيه کردند. مکاتبات بسيارى به مدت سه سال انجام گرفت و ساعتها در وزارت ارتباطات معطل بودند و حتى به شعارنويسى بر روى ديوارهاى شهر داکار متوسل شدند.
تا اندکى پيش، مسئولان تنها مجوز پخش موج FM را براى ايستگاههاى راديوهاى خارجي، مانند راديو بينالمللى فرانسه، راديو شماره 1 آفريقا و ايستگاههاى تجارى ويژه سنگالىها صادر مىکردند، از آنجايى که اين ايستگاهها بايد حق سالانه چند هزار دلارى را بپردازند، بسيار سود آورند.
اما ايستگاههاى راديو محلى با منابع ناچيزشان شانس اندکى براى دريافت تائيديه رسمى داشتند.
تا چندى پيش تنها يک ايستگاه راديو محلى در سنگال وجود داشت اما در ژوئن 1999، مرد جوانى از پيکين راه خود را بىپروا از ميان انبوه محدوديتها باز کرد. هنگامى که با رئيس جمهور عبدوديوف در افتتاحيه استاديوم جديد داکار دست مىداد، فرصتى يافت که بگويد: آقاى رئيس جمهوري، جوانان هنوز خواهان ايستگاه راديويى هستند تا بتوانند صدايشان را به گوش ديگران برسانند. اين جمله ساده کارساز شد.
رئيس جمهور فورا پاسخ داد و از نخست وزير خواست تا موضوع رادر اولويت قرار دهد. روز بعد اعضاى کميته جوانان از يک پيک موتورسوار احضاريهاى دريافت کردند مبنى بر آنکه به ساختمان اصلى دولت، بروند. پس از رجوع به آنها گفته شد که مىتوانند از ين پس از فرکانس 103/4 امواج راديويى استفاده کنند. از آنجا آنها کار خود را آغاز کردند. امروز، اکسى ژون براى همه اهالى شهر پيکين آشناست.
فرستنده اکسى ژون در پشت بام مرکز فرهنگى لئوپولدسدار سنگور، ساختمان باشکوهى که شهردارى و چند سازمان مردمى را در خود جاى داده، نصب شده است. به نظر مىرسد نزديکى مکانى با مسئولان محلى مايه نگرانى گردانندگان ايستگاه را، که از چندين سازمان مردمى و بيش از 50 نفر تشکيل شده است، فراهم کند. مسئولان راديو ضمن پخش اطلاعيههاى رسمى مورد توجه عموم، به مقامات شهر کمک مىکنند اما به شدت استقلال خود را مد نظر دارند و از آن مراقبت مىکنند ...
راديو براى جامعه و ارتباط با آن پديد مىآيد، از يک جامعه کوچک و خاص گرفته تا جوامع گسترده و جهاني. داور شيخاوندي، جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره نقش راديو از منظر جامعهشناسى مىگويد: “به نظر مىآيد راديو مظهر يک انقلاب بزرگ ارتباطى است که در نتيجه، يک عصر جديد را اعلام کرده و از ديدگاه جامعهشناسى در قالب جامعهشناسى ارتباطات اين نقش را ايفا مىکند که اين طريق عملا يک ارتباط بين گويندگان نامعين و متفکران نامعين و شنوندگان نامعين در مقياس فراگير در سراسر جهان امروزه به وجود آورده و بسيارى از ديوارهاى مرئى و نامرئى را شکسته و پيامهاى انبوهى را داده است. نقش جامعهشناسى راديو در يک حوزه نيست و در حوزههاى مختلف نقش ايفا مىکند. راديو در حوزه اوقات فراغت، در حوزه آموزش و پرورش و درحوزه انقلاب و انقلابهاى اخير قرن 20 از نظر بسيج مردم و به ميان کشيدن آنها و مبارزات سياسى و موفقيتهاى انقلابى نقش حياتى داشته است. ظاهرا بعد از شکست خوردن “تروتسکي” نخست وزير روسيه، معتقد بود که اگر راديو در دست داشت شکست نمىخورد! در حوزه، گزارشهاى ورزشى نيز مردم را در خانه با هر آنچه که در ميدانهاى ورزشى مىگذشت شرکت مىداد و در هيجانات ورزشى مشارکت مىداد. به هر صورت، مهم آن است که با کوچک شدن دنيا راديو به جايى رسيد که در اقصى نقاط جهان حتى در ميان کويرها شنيده شد. راديو ترانزيستورى که اختراع شد انقلاب در انقلاب بود. با کوچک شدن راديو، روستاييان و ايلاتىها دور افتاده به کانونهاى نامريى فرستندههاى راديو وصل شدند و تحت تاثير جهان امروزين قرار گرفتهاند.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}